من یک زنم حتی به تنهایی
من یک زنم ولی نمیدانم چرا؟؟
ولی آبی هستم
مثل صورتی های دیگه گردنبند و گوشواره ...دوست ندارم من یک زنم ولی هنوز دامن چین دار گل گلی کودکی را فقط در خاطر دارم من یک زنم ولی زنانگی ام را در یک صندوقچه زیر تختم قایم کردم هرزگاهی در میارم صندوقچه رو بوی عطرش میشه عطر موهام که همیشه میسپارم به باد که نوازشش کنه و عاشقانه بوسه بارونش کنه.... من یک زنم که تار های صوتیم تو بچگیم جا موندن و هنوز مثل بچگی هام بچه گونه حرف میزنم با همون سادگی وشیطنت... من یک زنم ولی دنیام یه رنگ دیگه ست یعنی با بقیه زنانه ها فرق داره ولی پر رنگ ترین رنگ توی پالت زندگیم همین رنگ زنانگی من ست چشم
هامو وقتی به رنگ دریا رنگ میکنم خیلی دوستشون دارم مثل این میمونه تو دل
سیاهی شب تو آسمون یک قاب به رنگ دریا بسازم واسه آسمون... چشمام همه زندگیم رو نشون میده ولی باید مواظب باشی رفتی توش غرق نشی خیلی عمیقه چشمم دریچه روحم................
این وب رو واسه مخاطب خاص نساختم چون مخاطب خاص ندارم همه میتونن استفاده کنن...